پیشینه وزارتخانه
تاریخچه ميراث فرهنگي و گردشگری
گردشگري در سرزمين ايران از پيشينههاي چند هزار ساله برخوردار است. در تمامي دوران باستان، تا قبل از اسلام مستندات تاريخي حكايت از گسترش شهرها، راهها و اقامتگاهها در سرزمين پهناور ايران دارد. آثار مكتوب بر جاي مانده حاكي از سفر يونانيان و روميان به ايران است، اگرچه از سياحاني كه قبل از اسلام به ايران سفر كردهاند اطلاع دقيقي در دست نيست.
در قرون اوليه پس از اسلام، بعد از پشت سر نهادن يك دوره بحراني، رويكرد ادبي، فرهنگي و علمي در ايران آغاز شد و از رونقي بينظير برخورداد گرديد. شاعران و نويسندگان به گشت و گذار در سرزمين اسلامي پرداختند كه حاصل آن سفرنامههايي بود كه اكنون بر جاي مانده و از خلال آن ها ميتوان با جغرافيا، فرهنگ و تمدن آن روزگار آشنا شد. از جمله معروفترين اين جهانگردان ميتوان به ناصرخسرو قبادياني شاعر، فيلسوف و سفرنامهنويس قرن پنجم اشاره كرد. از سوي ديگر به تدريج و به ويژه طي قرون هفتم به بعد جهانگردان غربي نيز در پي سفر به شرق و از جمله ايران برآمدند. در همان دوران اقامتگاههايي در ايران تأسيس شد كه بسياري از آن ها همچنان بر جاي مانده است. ايران در دوران صفويه و عليالخصوص در دوره شاه عباس اول به عنوان كشوري جذاب نظر بسياري از جهانگردان اروپايي را به خود جلب كرد. به همين دليل ميتوان دوره سلطنت شاه عباس اول تا انقراض سلسله صفوي را يكي از مهمترين ادوار توسعه جهانگردي در ايران به حساب آورد.
پس از دوران صفويه به دليل ناآراميها و بيثباتي تا سالها سرزمين ايران دچار هرج و مرج پي در پي شد اما از اواسط دوران قاجاريه با ثبات تدريجي داخلي از يك سو و گسترش پديده استعمار و رقابت بين كشورهاي قدرتمند اروپايي سفر به ايران رازهاي باستانشناسي و تاريخي بسياري را در ايران گشود. سير وسياحت ايرانيان و ميل آن ها به گردشگري در اروپا از عصر مشروطيت رو به فزوني نهاد.
هر چند پس از انقلاب مشروطيت ورود گردشگران خارجي به ايران رو به افزایش بود ليكن هيچگاه گردشگري به عنوان صنعت به شكل امروزي كه داراي تشكيلات منظم و قوانين و مقررات ويژهاي باشد و درآمدزايي نمايد مورد توجه نبوده است. صنعت گردشگري در ايران از نيم قرن پيش به اين طرف به منظور شناساندن مفاخر و تمدن ايران رسماً شكل گرفت و براي اولين بار از سال ۱۳۱۴ ادارهاي در وزارت داخله (وزارت كشور) به نام «اداره سياحان خارجي و تبليغات» تأسيس شد كه فعاليت آن محدود به چاپ نشريات و كتابچههاي راهنماي گردشگري ايران بود. بعد از شهريور ۱۳۲۰، اداره مذكور جاي خود را به «شوراي عالي جهانگردي» داد كه زيرنظر وزارت كشور بود و در نهايت در سال ۱۳۴۲ هيأت وزيران تأسيس «سازمان جلب سياحان» را تصويب و اين سازمان رسماً كار خود را آغاز كرد.
در سال ۱۳۵۳ با الحاق سازمان جلب سياحان در وزارت اطلاعات اين وزارتخانه به عنوان « وزارت اطلاعات و جهانگردي » تغيير نام يافت.
با پيروزي انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ «وزارت ارشاد اسلامي» از ادغام وزارتخانههاي «اطلاعات و جهانگردي» و «فرهنگ و هنر» تشكيل شد و تمامی وظايف مربوط به امور سياحتي، زيارتي، ايرانگردي و جهانگردي در قالب معاونت امور سياحتي و زيارتي در اين وزارتخانه سازماندهي شد. سپس به موجب مصوبه شوراي عالي اداري، تمامی وظايف و مأموريتهاي معاونت امور سياحتي و زيارتي در وزارت ارشاد به «سازمان ايرانگردي و جهانگردي» منتقل شد تا در قالب سازمان به فعاليت خود ادامه دهد.
پيروزي انقلاب اسلامي و انحلال وزارت فرهنگ و هنر
با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، وزارت فرهنگ و هنر منحل و برخي از وظايف اين وزارتخانه که ماموريت هاي ميراث فرهنگي داشتند به دو وزارتخانه انتقال داده شد؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. با توجه به فروپاشي حکومت سلطنتي، کاخ هاي سلطنتي به عنوان مراکز فرهنگي اعلام شدند. کارشناسان آثار تاريخي بر آن شدند تا با ثبت و ساماندهي آثار فرهنگي موجود در کاخ ها، درهاي آن را به روي مردم بگشايند.
تشکيل سازمان ميراث فرهنگي
در تاريخ ۱۰/۱۱/۱۳۶۴ به موجب قانون، سازمان ميراث فرهنگي شکل گرفت. براساس اين قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالي اجازه داده شد تا از ادغام ۱۱ واحد پراکنده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نيز وزارت فرهنگ و آموزش عالي، سازمان ميراث فرهنگي را به صورت سازماني وابسته به خود تشکيل دهد. اين قانون در روز پنجشنبه دهم بهمن ماه ۱۳۶۴در مجلس شوراي اسلامي تصويب و در تاريخ ۱۲ بهمن ۱۳۶۴ به تاييد شوراي نگهبان رسيد.
تشکيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري
سازمان ميراث فرهنگي- براساس قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالي سپرده شد. در سال ۱۳۷۲ شوراي عالي اداري طي جلسه ۱۸/۱/۱۳۷۲ به پيشنهاد سازمان امور اداري و استخدامي کشور و به منظورهماهنگي و افزايش کارآيي و اثربخشي سازمان ميراث فرهنگي کشور و تمرکز در مديريت دستگاههاي فرهنگي، سازمان ميراث فرهنگي کشور از وزارت فرهنگ و آموزش عالي منفک و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ملحق شد براساس بند ۳ مصوبه مزبور، تمامی اختيارات و مسئوليت هاي وزير و وزارت فرهنگ و آموزش عالي در رابطه با موضوع وظايف اجرايي سازمان ميراث فرهنگي به وزير و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتقال پیدا می کند.
همچنين به منظور حسن اجراي قانون اساسنامه سازمان ميراث فرهنگي مصوب مجلس شوراي اسلامي و مطالعه و تحقيق در آثار باقي مانده از گذشتگان جهت معرفي ارزش هاي نهفته در آن ها با برخورداري از توان و اطلاعات علمي از طريق استفاده هرچه مطلوبتر از امکانات بالقوه و بالفعل، نيروي انساني کارا، آزمايشگاه ها ولوازم، کتابخانه و ساير وسايل پژوهشي موجود، سازمان ميراث فرهنگي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي که در اين اساسنامه به اختصار پژوهشگاه ناميده مي شود، تشکيل شد.
در جلسه علني ۲۳ دي ماه سال ۸۲ مجلس شوراي اسلامي، سازمان هاي ميراث فرهنگي کشور و ايرانگردي و جهانگردي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جدا و از ادغام آن ها “سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري” با تمامی اختيارات زير نظر رييس جمهور فعاليت خود را آغاز مي کند. با تصويب اين قانون وظايف حاکميتي سازمان ايرانگردي و جهانگردي به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منتقل و وظايف اجرايي و امور تصدي آن با همه امکانات، نيروي انساني، اموال و دارايي ها، تعهدات و اعتبارات در قالب يک شرکت دولتي با عنوان شرکت توسعه ايرانگردي و جهانگردي به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري وابسته شد. در اين بخش به پيشينه گردشگري در ايران تا تشکيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اشاره مي کنيم:
تاريخچه صنایع دستی
آنچه در گذشتهاي دور، بخش تفكيكناپذيري از زندگي روزمره مردم بوده: فرشي كه بر آن پاي نهاد و چراغي كه از آن خانهاش را روشن ميكرده در فرهنگ امروز ميراث فرهنگي نام گرفته و با احترام از آن ياد ميشود. در واقع آنچه امروزه در موزهها به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي ما نگهداري مي شود همان دست ساخته گذشتگاني است كه از دوران باستان تا به حال با مصون ماندن از گزند روزگار به جاي مانده و اكنون نماد و نشانهاي از فرهنگ، هنر و تمدن مردماني است كه آنها را ساختهاند.پس از انقلاب صنعتي، به واسطه توليد انبوه و ارزان در عرصههاي مختلف، صنايعدستي رو به كاهش و نابودي نهاد. وضعيت صنايعدستي ايران نيز از اين قاعده مستثني نبود، به همين دليل در اواسط قرن نوزده ميلادي، زماني كه هنرهاي دستي ايران به واسطه ورود كالاهاي اروپايي رو به نابودي نهاده بود، عدهاي از ايرانيان به فكر احياء و گسترش صنايعدستي افتادند.
در اواخر قرن ۱۹ چند روحاني و تاجر مانند مجدالاسلام كرماني، سيدجمالالدين واعظ اصفهاني، ميرزا نصرالله ملكالمتكلمين و حاج محمد حسين كازروني انجمني براي پيشرفت مصرف توليدات بومي در اصفهان افتتاح كردند. ميرزا تقيخان اميركبير نيز تعدادي كارگاه محلي براي توليد لباس نظامي، پارچه، سراميك ، ظروف بلور، درشكه و لوازم مختلف خانگي احداث كرد. با اين حال تا پيش از انقلاب مشروطيت هيچ قانوني درباره صنايعدستي تدوين نشد.
در سال ۱۳۲۸ هجري قمري، مجلس شورا « قانون اداري وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» را تصويب كرد و بعد از انقلاب مشروطيت نام وزارت معارف به وزرات معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه تغيير كرد. اما پس از آن دوباره همه چيز به دست فراموشي سپرده شد
در سال ۱۳۴۷ شمسي با تصويب هيات وزيران، مركز صنايعدستي وابسته به وزارت اقتصاد وظيفه ساماندهي و هماهنگ کردن وضعيت صنايعدستي كشور را به عهده گرفت.
در سال ۱۳۵۴ مركز مذكور به دو بخش سازمان صنايعدستي و شركت سهامي فروشگاههاي صنايعدستي تقسيم و تحت نظر وزارت صنايع و معادن به فعاليت خود ادامه داد.
در سال ۱۳۶۰ مجدداً اين دو بخش در يكديگر ادغام و طبق اساسنامه جديد به صورت يك شركت دولتي زيرنظر وزارت صنايع با عنوان سازمان صنايعدستي ايران قرار گرفت.
در دوران سازندگي در سال ۱۳۶۹ سازمان صنايعدستي فعاليتهاي خود را در قالب ۱۰ شركت منطقهاي در سراسر كشور ساماندهي كرد و امور بازرگاني سازمان نيز به شركتهاي مذكور محول شد.
در سال ۱۳۷۶،حدود ۹ شركت منطقهاي منحل شد و يك شركت به نام شركت بازرگاني صنايعدستي تمامی فعاليتهاي بازرگاني و سازمان را برعهده گرفت.
در سال ۱۳۸۳ قانون تأسيس سازمان صنايعدستي ايران به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد و نهايتاً پس از دگرگونيهاي فراوان در سال ۱۳۸۵ به عنوان يكي از معاونتهاي سازمان ميراث فرهنگي به اين سازمان پيوست.
تشکيل سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري
با تصويب شوراي عالي اداري در يکصد وسي امين جلسه مورخ ۱۶/۱/۸۵ به منظور تقويت و توسعه صنايع دستي کشور و ايجاد هماهنگي با سياست هاي توسعه صنعت گردشگري، سازمان صنايع دستي ايران با تمام وظايف، اختيارات، مسووليت هاي قانوني، دارايي ها، تعهدات، اعتبارات، امکانات و نيروي انساني از وزارت صنايع و معادن منتزع و در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ادغام و به «سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» تغيير نام يافت. آنچه در پي مي آيد نگاهي به تاريخچه صنايع دستي در کشورمان تا قبل از ادغام است.
تشکیل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
در تاریخ ۱۰/۵/۱۳۹۸ شورای نگهبان با لایحه تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موافقت کرد. پیش از این شورا دو بار به دلایلی با تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی مخالفت کرده بود. نمایندگان مجلس شورای اسلامی لایحه تشکیل این وزارتخانه را اصلاح و برای شورای نگهبان ارسال کرده و با موافقت شورای نگهبان روند اجرایی تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آغاز شد و رییس جمهوری دکتر علی اصغر مونسان آخرین رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را به عنوان سرپرست و پس از آن به عنوان وزیر این وزارتخانه به مجلس معرفی کرد.
بر اساس این مصوبه از زمان تصویب این قانون، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با تمامی اختیارات و وظایفی که به موجب قوانین و مقررات در مواردی که مغایر شرع نیستند، با رعایت بند د ماده ۲۹ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶/۷/۸ با اصلاحات و الحاقات بعدی و بند الف ماده ۲۸ قانون برنامه پنج ساله و بدون توسعه تشکیلات و افزایش نیروی انسانی به وزارت میراث، گردشگری و صنایع دستی تبدیل شد.